گزارشی از نشست «بررسی انسجام فلسفی دیدگاه علامه طباطبایی در خصوص جنسیت و زنان»

مرضیه افراسیابی

گزارشی از نشست «بررسی انسجام فلسفی دیدگاه علامه طباطبایی در خصوص جنسیت و زنان»

روز چهارشنبه ۱۷ آبان‌ماه ۱۴۰۲ به همت پژوهشکده مطالعات زن و خانواده دانشگاه ادیان، معاونت پژوهشی این دانشگاه و مجمع حکمت اسلامی نشستی با ارائه خانم دکتر مرضیه افراسیابی، پژوهشگر پژوهشکده مطالعات زن و خانواده، برگزار شد.

در این نشست به بررسی انسجام دیدگاه علامه طباطبایی (ره) در مورد زنان از منظر فلسفی پرداخته شد، و بیان شد که با توجه به اهمیت و تأثیرگذاری بسیارِ علامه طباطبایی در جریان فکری معاصر، دیدگاه‌‏های ایشان در خصوص زن و خانواده نیز در حوزه مطالعه جنسیت برای پژوهشگران این حوزه مهم و تأثیرگذار است. از جمله نظریات ایشان، قول به “برتری عقلی مردان نسبت به زنان” و “حیات احساسی زنان در مقابل حیات عقلانی مردان” است. پژوهش حاضر درصدد بررسی انسجام این دیدگاه با مبانی فلسفی علامه است. بدین منظور پس از بررسی تمامی آثار علامه، ابتدا دیدگاه جنسیتی علامه از آثار مختلف ایشان و خصوصاً از تفسیر المیزان استخراج و اصول محوری آن بیان شده است، پس از آن مبانی فلسفی مورد پذیرش علامه نیز به صورت قواعدی فلسفی بیان شده و سپس انسجام دیدگاه جنسیتی علامه با آن اصول فلسفی مورد ارزیابی قرار گرفته است.

اهمّ مؤلفه‏‌های مورد نظر علامه در خصوص مسئله جنسیت عبارتند از: برابری انسانی زن و مرد که به معنای برخورداری هر دو آنها از ویژگی‏‌های انسانی مانند اندیشه و اراده و اختیار است، برابری ارزشی زن و مرد که به معنای کرامت ذاتی انسانی زن و مرد است، بازگشت تمایزات تشریعی و اجتماعی زن و مرد به تمایزات تکوینی آنها، تمایز تکوینی زن و مرد از دو حیثِ «حرث بودن زن[1]» و عقلِ بیشتر مرد نسبت به زن. این مؤلفه‏‌ها در کنار یکدیگر می‌‏توانند مقومات شکل‏‌گیری یک نظریه جنسیت به شمار بروند. البته در میان این مولفه‏‌ها، محوری‏‌ترین مفهوم، مفهوم فطرت است که می‌‏توان آن را نقطه ثقل دیدگاه علامه در خصوص مباحث مربوط به زنان دانست و بقیه مفاهیم را حول آن جایگذاری کرد.

براساس اصول فلسفی مورد پذیرش علامه به عنوان یک فیلسوف صدرایی نیز حقیقت انسان، نفس اوست، این نفس انسانی ابتدا در مرتبه مادی قرار دارد و سپس با حرکت جوهری استکمالی مراتب وجودی بالاتر را به دست می‏‌آورد که نهایتِ آن دستیابی به مرحله‌‏ی عقلی است، البته خود هر مرتبه هم دارای مراتب متعددی است و لزوماً تمامی نفوس به بالاترین مراتب کمال عقلی نفس دست پیدا نمی‌کنند و بلکه عموماً در مراتب تشکیکی متفاوتی به لحاظ وهم و عقل قرار دارند. بنابراین هرچند تمامی نفوس انسانی قوه رسیدن به مرتبه عقلانی را دارند، اما اینگونه نیست که همه آنها بتوانند این قوه را به فعلیت برسانند و چه بسا که به دلایل مختلف از حرکت کمالی و اشتدادی به سوی مرتبه عقلانی، بازمانند؛ و یا اگر به مرحله عقلانی دست پیدا کنند، اینطور نیست که تمامی نفوس به بالاترین مرتبه عقلی برسند، بلکه در مراتب تشکیکی متنوع و متعددی قرار می‏‌گیرند. بنابراین تفاوت رتبه عقلی انسانها امری ممکن و واقع است.

بنابراین، در بررسی انسجام دیدگاه علامه در خصوص جنسیت با مبانی فلسفی مورد پذیرش ایشان، می‏توان به این نتیجه رسید که لازمه‏‌ی منطقی پذیرش مبانی صدرایی، پذیرش درجات متفاوت عقلی انسان‏‌هاست، اما اینکه صنفی بر صنف دیگر به لحاظ عقلی رجحان داشته باشد، از این مبانی فلسفی استخراج نمی‏‌شود، هرچند با این مبانی تناقضی هم ندارد. اما از سوی دیگر، با توجه به مبانی ارزش شناختی علامه و تطابق نظام ارزشی و نظام وجودی در سنت فلسفی صدرایی، نوعی ناسازگاری و تناقض میان قول به برتری عقلانی مرد و «تساوی ارزشی زن و مرد»  به چشم می‏‌خورد.

در پایان جلسه نیز خانم دکتر زهرا داورپناه، ناقد جلسه، نکاتی را در خصوص اهمیت این بحث بیان کردند و جلسه با پرسش و پاسخ حضار و خانم افراسیابی پایان یافت.

[1] حرث به معنای کشتزار است، اشاره به آیه شریفه ای دارد که می‏فرماید «نساءکم حرث لکم»؛ منظور از این تمایز، موقعیت خاص بدن زن در باروری و زایمان است.

نظر بدهید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *